خشونت از مسائل پرحاشیه صنعت بازی بهحساب میآید، از همان روزهایی که چند پیکسل به هم شلیک میکردند تا امروز که گرافیکهای واقعگرایانه چشمنوازی میکنند.
در کشورهای مختلف، روالها و قوانین متعددی وضع شده تا سطح خشونت بازیها را کنترل کرده و به مخاطب هشدارهای لازم را ارائه دهند. بااینحال، کماکان هرچند وقت یک بار محصولی به بازار میآید که پا را از مرزهای فرضی تعیین شده فراتر میگذراد. این آثار سوا از کیفیت گیمپلی، معمولا سروصدا به راه میاندازند و خشونت را به گونهای به نمایش در میآورند که خیلی مرسوم نیست. در این مطلب قصد داریم به آثاری بپردازیم که با خشونت خود جنجال به پا کردند.
۱۰. Mortal Kombat 9
مورتال کامبت دارای جایگاه ویژهای در دنیای بازیهای ویدیویی است. نسخههای مختلف این سری پیشگامان به نمایش در آوردن مبارزات بسیار خشن هستند. در زمانی که اکثر بازیها گرافیکهای ساده، شاد و کارتونی داشتند، مورتال کامبت به میزانی منزجرکننده به نظر میرسید که نسخه کنسول سوپر نینتندو در سال ۱۹۹۲ با سانسورهای شدید عرضه شده. کار به قدری بالا گرفت که پای قانونگذاران آمریکایی هم به موضوع خشونت در بازیها باز شد. در نهایت نیز با فشار کنگره، در سال ۱۹۹۴ میلادی ردهبندی سنی بازیهای ویدیویی آمریکا یا همان ESRB بهوجود آمد.
در این مقاله انتخاب ما بهعنوان برجستهترین نسخه این مجموعه از نظر نمایش خشونت، بازی نهم است. MK9 به عنوان یک بازسازی اساسی در نظر گرفته میشود که نسبت به نسخههای قبلی چند سر و گردن بالاتر بود. اینجا فیتالیتیها و دید اشعه ایکس بیشتر مورد تمرکز ما است.
مورتال کامبت ۹ میزبان مبارزان کمتری نسبت به نسخه آرماگدون است. اما هرکدام از آنها دارای حرکات تمامکننده منحصربهفرد هستند که باتوجه به پیشرفتهای گرافیکی آن دوره، خیلی واقعی هم به نظر میرسیدند. بهعلاوه کارگردانی سینمایی و مهیج و نمایش دقیق و کامل اعضا و جوارح، همه و همه فیتالیتیها را خیلی جسورانهتر از همیشه نشان میدادند. اضافهشدن دید اشعه ایکس باعث میشد حین اجرای حملات ویژه، برای اولینبار در مورتال کامبت حتی نحوه خرد شدن استخوانهای مبارزان را ببینیم.
۹. GTA IV
کدام گیمر کهنهکار است که نداند GTA همیشه بحث برانگیز بوده. ایراد بازیهای GTA این نیست که در آنها تیراندازی و تصادف وجود دارد، بلکه به نظر میرسد عنصری که موجب نگرانی خیلیها بوده، آزادی عمل کامل است. بدین معنی که بر خلاف خیلی از آثار دیگر شما در GTA در بند نیستید و بر اساس سیستم سندباکس، میتوانید به دلخواه خیلی کارها را انجام دهید.
برای همین برخورد خودرو به یک عابر پیاده در فیلمها و بازیهایی که ردهبندی سنی هم دارند شاید اصلا مهم به نظر نرسد. اما وقتی گیمر بتواند به جای انجام مراحل، دست به فرمان شود و مردم مجازی بیچاره را قلع و قمع کند، داستان کمی پیچیده میشود. بازیهای GTA بهخصوص از وقتی کاملا سهبعدی شدند، در هر نسخه مجادلات خاص خود را بر انگیختند. اما تا San Andreas همیشه با خشونتی کاریکاتوری طرف بودیم و حتی در نسخه پنجم هم شخصیت دیوانهای مثل ترور فیلیپس با آن رفتار حال بهم زنش کاملا کاریکاتوری بود.
GTA IV اما در کنار شهر خاکستری خود، شخصیتهای خاکستری نیز دارد که داستانهایشان باورپذیرتر است و به خصوص خود نیکو بلیک لزوما آدم بدذاتی نیست و میتوان او را فهمید. همین فضاسازی واقعگرایانهتر موجب شده تا خشونت حالا اغراق کمتری از بازیهای پیشین داشته باشد و واقعیتر به نظر برسد. بهخصوص که پیشرفتهای نسل جدید کنسولها موجب میشد انیمیشنها و جلوههای بصری بسیار باورپذیرتر از همیشه باشند.
۸. Gears of War
نسخه اول Gears of War تقریبا نخستین مواجهه واقعی گیمرها با یک بازی نسل هفتمی بود؛ قمار موفق مایکروسافت در حمایت از یک انحصاری که سنگ بنای موفقیت ایکس باکس ۳۶۰ بهحساب میآید. شور و هیجانی که پیرامون Gears of War به وجود آمد هنوز هم باورنکردنی است. این بازی نهتنها سطح جدیدی از گرافیک واقعگرایانه را به نمایش در آورد، بلکه گیمپلی تیراندازی و پناه گرفتن آن هم نوآورانه و تازه بهحساب میآمد. با این همه، هنوز وقتی صحبت از Gears به میان میآید، ناخودآگاه صدای اره برقی در ذهن آدمی طنینانداز میشود.
سلاح Lancer Assault Rifle نماد سری و امضای پای آن است. مسلسلی که یک اره برقی هم رویش سوار است و میتوان دشمنان را به وسیله آن تکه و پاره کرد. البته بهطورکلی سایر سلاحهای این بازی هم هرگز به تصاویری بدون خشونت منتهی نمیشدند، اما ترکیب مسلسل و اره برقی چیز تازهای بود که وقتی با لرزش دوربین و پاشش خون روی لنز همراه میشد، جلوهای جاودانه برای اذهان گیمرها خلق میکرد.
۷. Hatred
نادر است که ESRB به بازیها صرفا بهخاطر خشونت، درجه سنی مخصوص بزرگسالان بدهد، اما Hatred با وجود گرافیک نهچندان پیشرفته و البته تصاویر سیاهوسفید، کماکان این افتخار را داشت که به چنین درجه سنی نایل آید. از سوی دیگر، بازی هیچوقت برای کنسولها عرضه نشد، زیرا شرکتهای صاحب دستگاههای بازی اجازه انتشار چنین آثاری را به توسعهدهندگان و ناشران نمیدهند.
Hatred در سال ۲۰۱۴ روی استیم منتشر شد و با وجود دریافت نقدهای ضعیف از سوی مطبوعات، کاربران امتیاز بالایی به آن اعطا کردند. بازی در عمل فقط بهخاطر جنجالی که به پا کرد مورد توجه قرار گرفت چون در ذات خود به دلیل طراحی ضعیف مراحل، ایرادات فنی و گیمپلی تکراری اثر خیلی سطح پایینی است.
شخصیت اصلی Hatred یک قاتل روانی است که از همه متنفر بوده و هرکس سر راهش قرار بگیرد را به فجیعترین شکل از سر راه بر میدارد. اگر هم خیلی خوب بازی کنید، او موفق میشود با بمب اتم شهر را نابود کند! خوشبختانه بعد از این بازی سازنده سر عقل آمده و تابهحالا محصولات بهتری را تولید کرده است.
۶. Manhunt
شاید منهانت دیگر به فراموشی سپرده شده باشد، اما افرادی که در سال ۲۰۰۳ میلادی روی پلی استیشن ۲ آن را تجربه کردهاند، احتمالا هنوز اتمسفر عجیبش را به یاد دارند. شرکت Rockstar Games اگر یک چیز را خوب بلد باشد، آن روی لبه تیغ راه رفتن است. منهانت پر از صحنههای بسیار خشونتآمیز از نحوه کشتن دشمنان است که ویژگی اصلی بازی هم بهحساب میآید.
توسعهدهندگان بلد بودهاند چطور با وجود تولید یک اثر ترسناک و ناهنجار، انواع ردهبندی سنی را دور بزنند و بازیشان را برای کنسولها منتشر کنند. در این بازی شخصیت اصلی خودش یک محکوم به اعدام است و دشمنانی که از سر راه بر میدارد هم آدمهای جنایتکار هستند که یک شهر را به تسخیر خود در آوردهاند.
در اصل درون منهانت یک مشت آدم خلافکار دور هم جمع شدهاند که دخل یکدیگر را میآورند. هرچند اینها باعث نشدند بازی از جنجال دور بماند.
۵. Postal 2
بازیهای پستال هیچوقت با کیفیت نبودهاند. یک مشت بازی کنایه آمیز، احمقانه و خشن که بعضی از آنها خراب هستند و نمیتوان تکمیلشان کرد. اما این آثار بهخصوص نسخه دوم هواداران کم تعداد ولی سرسختی دارند. حتی فیلمی هم توسط یکی از بدترین کارگردانان هالیوود بر اساس پستال ۲ ساخته شد که به غیر از سکانس پایانی، قابل تحمل نبود.
چیزی که بازی پستال ۲ را برای هوادارنش در زمان خود برجسته میکرد، پیشرفت آن نسبت به نسخه اول بود. بازی اصلی پستال یک اکشن ایزومتریک خطی بود که مثل Hatred شخصیت اصلی بیجهت پلیسها و حتی مردم عادی را ناکار میکرد. اما قسمت دوم با زاویه دید اول شخص روایت میشد و به مخاطب آزادی عمل بیشتری میداد.
همانطور که سازنده میگوید، بازی به میزانی خشن میشود که شما بخواهید. بدین معنا که میتوانستید ماموریتها را مثل یک شهروند معمولی انجام دهید یا همهچیز را به سمتی بکشانید که نباید (یا شاید باید). در پستال ۲ همیشه راهی وجود دارد که شخصیت خونسرد اما ضداجتماعی بازی بدون خون و خونریزی کارش را انجام دهد، اما محیط پیرامون او، بیامان مخاطب را قلقلک میدهد تا سراغ روشهای غیرانسانیتری برود!
۴. Resident Evil 7: Biohazard
مگر میشود فهرستی از بازیهای خشونتبار فراهم کرد و در آن اسمی از مجموعه رزیدنت ایول به میان نیاورد؟ نام رزیدنت اویل با تاریخچه صنعت بازی عجین شده و خاطرات گیمری خیل عظیمی از مردم بدان وابسته است. رزیدنت ایول شاید اولین بازی بود که از موجودی به نام زامبی به نحو احسن برای درگیر کردن مخاطب بهره برد و با وجود پستی و بلندیها هنوز هم در این کار موفق است.
یکی از ترسناکترین و البته خشونتبارترین نسخههای این سری، قسمت هفتم است که به جای اکشن بیحد و اندازه رزیدنت ایول ۶، به سراغ سبک و سیاق فیلمهای اسلشر رفت. حالا به جای زامبیها با یک خانواده وحشی و قاتل طرف هستید که شما را تعقیب میکنند تا به مانند فیلمهای کشتار با اره برقی در تگزاس و خانه ۱۰۰۰ جسد بهحساب ایتن (قهرمان بازی) برسند.
متاسفانه در نیمه دوم داستان، از آن شوک اولیه و خشونت تهوع آور بازی کاسته میشود، اما از آنجا که زاویه دید بر خلاف نسخههای قبلی به حالت اول شخص در آمده، غوطهوری در فضای بیرحم بازی تا به انتها مخاطب را همراهی میکند. رزیدنت ایول ۷ آنقدر وحشتناک بود که در اوایل عرضه کمتر از چیزی که انتظار میرفت به فروش رسید.
۳. Dead Space Remake
بازیهای Dead Space همیشه مورد کم لطفی قرار گرفتهاند. نه شرکت EA بهعنوان ناشر بهقدر کافی از آن حمایت کرد و بر اساس آمار فروش، نه مردم بهاندازه قابل توجهی از بازی استقبال کردند. بازیهای Dead Space در سه نسخه اصلی که داشتند از نظر سطح خشونت تقریبا با یکدیگر برابر بودند هرچند که نسخه سوم بر اثر فشارهای EA بیشتر اکشن بود تا ترسناک.
نسخه اول بازی با آن فضای خفهکننده و دشمنانی که باید اول دستوپایشان را هدف میگرفتید تا از پای در آیند هنوز هم نقطه اوج این سری بهحساب میآید. کمتر پیش میآید که یک بازی هم خشن باشد و هم گیمپلی بی نقصی ارائه دهد. امروزه ریمیک نسخه اول Dead Space آخرین و باشکوهترین بازی از این سری است که میتوانید تجربه کنید. تجربهای که خالق آن هم نتوانست با ساخت The Callisto Protocol تکرارش کند.
۲. God of War III
درست است که امروزه بازیهای خدای جنگ با تمرکز بر قصهگویی ماهیت جدیدی یافتهاند، اما تا قبل از بازی ۲۰۱۸، خدای جنگ اغلب با نبردهای تنبهتن وحشیانه و بیرحمانه شناخته میشد. اوج آن نیز در God of War 3 رقم میخورد.
از دلایلی که خدای جنگ ۳ خشنترین نسخه محسوب میشود، ابتدا میتوان به ارتقای گرافیکی به علت مهاجرت به کنسول پلی استیشن۳ اشاره کرد. این موجب میشد صحنههای نبرد با جزئیات بیبدیلی به نمایش در آیند. از سوی دیگر، کارگردانی هنری بازی تاکید زیادی بر نشان دادن زجر کشیدن خدایان یونان داشت. بهخصوص که حالا همهچیز برای کریتوس شخصی و درونیتر شده.
برای نمونه، کریتوس سر هلیوس را با دست خالی و از نمای نزدیک از بدنش جدا میکند؛ کشته شدن پوسایدون نیز از دید خود او و با تماشای مشتهای سهمگین کریتوس همراه است. کلا در این بازی کریتوس نسبت به دشمنانش بیرحمی غیر قابل تصوری نشان میدهد، عنصری که در بازیهای دیگر مجموعه کمتر شاهد آن بودهایم.
۱. Doom
بازیهای Doom معمولا ترسناک نیستند، اما خشونت خونسردانه بخشی جداییناپذیر از هویت آنان است. شخصیت Doom Slayer دستان خیلی قدرتمندی دارد که در کشتار شیاطین جهنمی نمیلرزد. او بهراحتی دست در چشم آنان کرده و از جای در میآورد، استخوانهایشان را میشکند یا با اره برقی سلاخیشان میکند.
در Doom 2016 که یک ریبوت برای این سری است، سازوکار جدیدی به نام Glory Kill معرفی شد. در این بازی مثل روش مرسوم ژانر Hack & Slash، دشمنان بعد از این که بهاندازه کافی آسیب دیدند، ضعیف میشوند و شما میتواند با یک حرکت تمامکننده بسیار خشن آنان را از پای در آورید. این مکانیک تزئینی نیست و با افزایش سلامتی و کسب گلوله همراه است.
همین ویژگی در نسخههای بعدی دو چندان بهبود یافت و کماکان محبوب است. با این وجود، در فهرستمان نسخهای را یادآور شدیم که سنگ بنای Glory Kill را نهاده است. بازیهای Doom در هر نسخه تغییراتی به خود میبینند اما همیشه ذات خشونت آمیز آنان حفظ میشود.
پایگاه خبری لوقمه، بروز ترین اخبار ایران و جهان در یک لوقمه
✦
‘پایان مقاله’