هر کودکی صرفنظر از اینکه کجای دنیا زندگی میکند، حق داشتن یک زندگی «ایمن، شاد و سالم» را دارد.
این بدان معناست که کودکان بیشتری در موقعیتهای بسیار ناامن، ترسناک و چالشبرانگیز زندگی و رشد میکنند که میتواند برای ادامه زندگی به آنها آسیبهای جدی وارد کند و پیامدهای زیانبار آن در سنین بزرگسالی و حتی تا پایان عمر ادامه یابد و زندگی آنها را تلخ و طاقتفرسا کند.
قرار گرفتن طولانی مدت در معرض درگیری و ناامنی به این معنی است که بسیاری از کودکان در وضعیت «استرس سمی» قرار دارند. کودکان در مناطق و کشورهای جنگزده تجربیات مشابهی از تخریب و از دست دادن را پشت سر میگذارند و این تجربیات میتوانند پیامدهای مادامالعمر بر سلامت جسمی و روانی آنها داشته باشند.
کودکان بیگناه و معصوم، بمباران میشوند و گرسنه میمانند. آنها شاهد صحنههای دردناکی از قربانی شدن دوستان، عزیزان و خانوادههای خود و تبدیل شدن مدارس و خانههایشان به ویرانهها هستند، از غذا، دارو و کمک های حیاتی محروم شدهاند و برای فرار از جنگ و درگیری به ناچار زندگیهایشان چند پاره میشود و از عزیزانشان جدا میشوند.
برای هر فردی بار روانی زندگی کردن در درگیری و ناامنیِ مداوم، بدون دانستن اینکه آیا این روز، آخرین روز زندگی او خواهد بود یا نه، بسیار سنگین و طاقتفرساست.
برای کودکان اما این بار سنگین تر و زنده ماندن، تازه آغاز رنج است. وقایع ناراحت کننده مربوط به حمله و تجاوز به محیط امن زندگی میتواند به طرق مختلف بر سلامت روانی و عاطفی کودکان تأثیر سوء بگذارد و در صورت عدم درمان نیز بدون شک عوارض طولانی مدت خواهد داشت.
این فقدانها و پریشانیها میتواند منجر به نرخ بالای افسردگی و اضطراب در کودکان آسیب دیده از جنگ شود. اهمیتِ بودن در کنار خانواده و پرورش و حمایتی که خانواده برای فرزندان فراهم می کند به این معناست که جدایی از والدین میتواند یکی از مهم ترین مصائب جنگ به ویژه برای کودکان کوچکتر باشد.
![بار سنگین «ترومای جنگ» بر شانههای کوچک کودکان؛ زنده ماندن، آغاز رنج است](https://cdn.isna.ir/d/2023/10/18/3/62770124.jpg?ts=1697636559116)
احساس ناخوشایند تنهایی و ناامنی یکی دیگر از عواقب روانی جنگ برای کودکان است. این حالت دائمی اضطراب همچنین میتواند منجر به بروز اختلالاتی همچون شب ادراری، بیخوابی، کابوسهای شبانه و روابط تیره با بازماندگان شود.
کودکانی که ترومای جنگ را تجربه کردهاند همچنین در معرض ابتلا به پرخاشگری و رفتارهای تهاجمی هستند و یا اینکه در بین همسالان خود مورد سوءاستفاده قرار میگیرند و قربانی رفتارهای پرخاشگرانه و قلدرمابانه همسالان خود میشوند.
این کودکان همچنین با خطر بروز علائم روانتنی مواجه هستند و حتی برخی از آنها به خودآزاری و رفتارهایی که به خودشان آسیب میزند، گرایش پیدا میکنند.
به گزارش ایسنا، اختلالات خُلقی و روانی هنوز در بسیاری از نقاط دنیا یک ننگ است و مبتلایان به آنها در معرض انگ اجتماعی هستند و از این رو کودکان اغلب حمایتی را که به شدت به آن نیاز دارند، دریافت نمیکنند.
افزایش آگاهی در مورد اهمیت توجه کردن به این اختلالات و اطمینان دادن به آسیب دیدگان در این مورد که ما در کنارشان هستیم تا راهی برای مقابله با مشکلات عاطفی آنها پیدا کنیم، ضروری است.